چرا انقلاب ؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بازیگر فیلم در مقابل تشویق بی امان حضار روی سن می رود و پشت تریبون می ایستد . بعد از چند ژست زیبا و فروکش کردن تشویق ها با لحن حماسی گونه ای می گوید این فیلم تقدیم به آنان که رفتند به خاطر خاک و ناموسشان ... دوباره در سالن ولوله ای به پا می شود و اشک در چشم خیلی ها حلقه می زند . احساس من هم این طرف جعبه ی جادو چیزی شبیه به همان حضار توی سالن است ، من هم توی سینما با آن فیلم اشک ریختم و به احترامش تمام قد ایستادم اما...
... اما حالا که چند ماهی از آن ماجرا می گذرد بعضی چیزها برایم رنگ و بوی دیگری دارند . وقتی سری به وصیت نامه ی آنهایی می زنم که این فیلم و امثال این فیلم ها به اسم آنها متبرک شده اند با چیز عجیبی روبه رو می شوم : هدف رنگ و بوی دیگری دارد ، واژه ها متفاوتند و بار دیگری دارند ! صحبت از اسلام و مکتب است نه خاک و وطن !
واضح است که حفظ خاک کشور و مقابله با تعدی بیگانه به آن ، از اهداف هر رزمنده ای در آن دوران بوده اما سوال اینجاست که آیا این هدف غایی و بزرگ ترین انگیزه ی رزمندگان ما برای سپر کردن جان شیرین در برابر دشمن متجاوز بوده است ؟ و جواب، عجیب اما قاطع است : نه!
برای مطمئن شدن از این جواب باید کمی عقب تر رفت ، پیش از شروع جنگ تحمیلی ، آن روزها که مردم پیر و جوان به خیابان ها ریخته بودند و خواستار تغییر نظام بودند و یا حتی چند سالی قبل از آن ، زمانی که اولین جرقه های ظلم ستیزی و مبارزه ی هدفمند شکل گرفتند ؛ هرچند پهلوی ها هم همچون قاجار دست طمع دشمن را بی نصیب نگذاشتند و با بخشیدن بحرین ، چنگ به خاک میهن انداختند اما آیا دلیل مبارزات مردم جدا شدن بحرین و یا به عبارت ساده تر تاراج «خاک» بود؟!
چیزی والاتر از حفظ خاک پشت این شور وجود دارد . این را باید از لابه لای جملات معمار این انقلاب فهمید آنجا که از قدس می گوید و لزوم تلاش برای آزادی اش . تازه می فهمی که نگاه چقدر باید وسعت داشته باشد .ماجرا بیرون کردن یک ظالم از یک مرز مشخص و تقسیم ثروت بین افراد داخل آن مرز نیست ! این نگاه حقیر و کوته فکری بعضی از ماست که انقلاب را تا این حد جزئی و با اهداف سطحی دنیوی می بینیم . حقیقت امر چیز دیگری است . حرف از تغییر است . تغییری که از ایران شروع می شود و دامن تمام دنیا را می گیرد . تغییری که هدف نیست زمینه ساز است ؛ زمغینه ساز برای اتفاقی که اگر نیفتد ، خلقت ، پوچ و عبث خواهد بود . خدایا کمکم کن ، کمکم کن تا بفهمم کجای دنیا ایستاده ام . چشم هایم را بگشای تا ببینم آنچه را که دیدنش پیمودن راه برایم میسر می کند .
امیدم به توست....
یا غیاث المستغیثین....