پایگاه مقاومت بسیج شهدای بلسبنه

درسی که ولادیمیر پوتین به آمریکاییها داد

چگونه یک رهبر روسی به ضدیت با کشوری برخاست که چیز زیادی ازآن نمیدانست؟

“مشکلی که شما آمریکاییها در ارتباط با ما دارید این استکه فکر می کنید مارا میشناسید ،ولی اینطور نیست.شما به چینی ها نگاه می کنید و فکر می کنید:”آنها شبیه ما نیستند”. شما به ما روسها نگاه می کنید و با خود فکر می کنید:”آنها شبیه ما هستند”.ولی شما در اشتباهید ما شبیه شما نیستیم.”

در چند سال اخیر ،دولتمردان روس بارها ورژنهای مختلف از تذکر بالا را خطاب به آمریکاییها بکار برده اند.گفته میشود این جملات را اولین بار پوتین بیان کرده است.این موضوع باورکردنی است.پوتین قبلا از ماموران سازمان جاسوسی بوده است.و چیزی که این اخطار با رک گویی به سبک پوتین و اشتباه سیاسی به ما می گوید ، اصلی است که سازمان جاسوسی آمریکا به آن باور دارد:از نگاه کردن به تصاویر مجازی آینه برحذر باشید.هیچ وقت فکر نکنید که دشمن و رقیب شما در موقعیت مشابه همان کاری را می کند که شما می کنید.اگر اینطور فکر کنید کاملا در اشتباهید.

علیرغم آتش بس جدید ،روسیه و غرب در معرض خطرشرایط جنگی و بحرانی غیر قابل کنترل اوکراین هستند ولی تمام این موقعیتها نمیتواند خطرناکتر از برداشت نادرست از دشمن باشند.بنابراین حق با پوتین است : رهبران آمریکایی نباید تصور کنند که پوتین همانطور که آنها وقایع را تفسیر می کنند،اینکار را انجام دهد. سوالی که اینجامطرح میشود این استکه پوتین چگونه آمریکا را تفسیر می کند؟ آیا او روی حرف و عقیده خود است یا او هم فکر می کند آمریکا و رییس جمهور اوباما مثل خودش تحلیل سیاسی انجام میدهد؟آیا اصلا برای پوتین اهمیتی دارد که آمریکا چه فکر می کند و ارزشها و محرکهای  او چه چیزهایی هستند؟ در کل پوتین در مورد آمریکا و آمریکاییها چه چیزهایی میداند؟

پوتین سابقا در KGB بوده است و در رسانه ها به این معروف است که دیدگاههای ضد آمریکایی دارد و آمریکا را مسئول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میداند. ولی در زندگی سیاسی و سخنرانیهای عمومی  پوتین هیچ اثری از ضدیت با آمریکا وجود ندارد. پوتین در سال 1990 که معاون شهردار سنت پترزبورگ بود ،اصلا آمریکا رابه دست داشتن در فروپاشی شوروی متهم نکرد. بلکه تمام اتهامات را برای مدیریت نادرست ،متوجه رهبران شوروی دانست و عقیده داشت که مدیریت نادرست اصلاحات در سال1980 توسط رهبران اتحاد جماهیر شوروی ،منجر به فروپاشی ان شده است. به نظر میرسد دید منفی او نسبت به آمریکا از سال 2000 به بعد و بعد از برقرار کردن رابطه با دو رییس جمهور آمریکا جورج بوش و اوباما،بوجود آمد.

هیچ مدرک قابل اتکایی از روابط متقابل پوتین با آمریکاییها در هیچ یک از دوره های زندگی او اعم از:دوران جوانی او در لنینگراد،دوران حضورش در KGB ،حضورش در دفتر شهردار سنت پترزبورگ و دوران پیش از ریاست جمهوریش در مسکو،وجود ندارد.وقتی پوتین در سال1970 وارد دانشگاه ملی لنینگراد شد ،تعداد دانشجویان آمریکایی در این دانشگاه اندک بود.پوتین انگلیسی بلد نبود بنابراین نمیتوانست بیرون از دانشگاه خیلی با آمریکاییها ارتباط برقرار کند. در اواخر دهه1970 و اوایل دهه 1980 که پوتین در لنینگراد در KGB مشغول بکار بود ،ایالات متحده در دنیای ضد جاسوسی فیلتر شده بود و همه آمریکاییها را غیرقابل پیش بینی و خطرناک می دانستند.

اوایل دهه1980 جنگ سرد شدت یافت.بعد از یک دوره آشتی و تنش زدایی ،ایالات متحده امریکا تبدیل به یکی از خطرهای جدی پیش روی اتحاد جماهیر شوروی شد. براساس برآوردی که از بودجه دفاعی آمریکا شده بود ،مانورهای نظامی آمریکا ، جستجوهای هوایی آمریکا و NATO در اطراف مرزهای شوروی ،بیانات مقامات کاخ سفید و پنتاگون و گسترش عملیاتی که CIA در افغانستان و جاهای دیگر انجام میداد ، مقامات کاخ کرملین به این نتیجه رسیدند که آمریکا یک تهدید نظامی واقعی است.

در ماه مارچ 1983 و بعد از اینکه رونالد ریگان رییس جمهور آمریکا در مورد پیشرفت سیستم دفاع موشکی آمریکا که برای دفاع از آمریکا در برابر حمله هسته ای شوروی طراحی شده بود، هول و هراس زیادی نسبت به جنگ در دلها جای گرفت.Yuri Andropov رهبر شوروی ، با مخالفت با این برنامه ها ،یک بحران هسته ای ایجاد کرد. در 8 مارچ 1983،رونالد ریگان سخنرانی معروفش “امپراطوری شیطان” را در مورد خطرهایی که آمریکا را  از طرف شوروی تهدید می کند ،انجام داد.در سپتامبر 1983 ،وقتی که هواپیماهای جنگی شوروی یک هواپیمای مسافربری کره جنوبی را اشتباها و به جای هواپیماهای جاسوسی آمریکا هدف قرار داد،شرایط بدتر شد.

در شوروی ،رهبران خودشان و مردم را با خاطرات جنگ جهانی دوم میترساندند به خصوص با خاطره حمله هیتلر به شوروی در سال1941? بنجامین فیشر از تحلیلگران و محققان CIA  در مرکز مطالعات جاسوسی این سازمان می گفت:”تا چند دهه بعد از جنگ خاطره قضیه1941 رهبران شوروی را آزار میداد.Andropov  و همکارانش در سال1980 KGB را در آماده باش کامل قرار دادند البته اینکار به خاطر درسی بود که آنها از شکست عملیات جاسوسی شوروی در جنگ جهانی دوم گرفته بودند.دقیقا در همین زمان بود که پوتین در مسکو وارد KGB شد. در این زمان قطعا ترسهای شوروی از آمریکا و ترس از جنگ هسته ای ، در آموزشهای او وارد شده بود  و قالب ذهنی او را تغییر داده بوده است.

پوتین در زمانی که میخائیل گورباچوف و رونالد ریگان پروسه ای را همراه با ایجاد تنشها و ترس از جنگ در دهه1980 شروع کردند،به آلمان شرقی فرستاده شد.در سلسله مراتب KGB او در رده های پایین قرار داشت در نتیجه ارتباط زیادی با اهداف بزرگ جاسوسی از جمله آمریکاییها نداشت . تا زمانی که او در سال1990 از آلمان شرقی بازگشت و در دفتر شهردار سنت پترزبورگ مشغول کار شد ،شخصا با هیچ آمریکایی ملاقات نداشت.

موقعیت او به عنوان معاون شهردار سنت پترزبورگ که مسئول روابط خارجی هم بود،موقعیتهای زیادی را برای ارتباط با آمریکاییها در فضایی متفاوت از سال 1980 ، در اختیار پوتین گذاشت.بعد از سال 1991 دیگر اثری از اتحاد جماهیر شوروی نبود . در این زمان پوتین و اعضای گروه مدیریتی شهردار سعی کردند که شهر را به بهترین نحو مدیریت کرده و دوباره اقتصاد رقابتی را ایجاد کنند.آمریکاییها و دیگر سیاستمداران غربی ،برای اینکه دوباره ارتباط برقرار کنند با شهردار سنت پترزبورگ وارد مذاکره شدند.پوتین خیلی با این پروسه موافق بود.

 

ادامه دارد….