چرا آمریکا به پایان تاریخ خود نزدیک میشود؟
بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا به عنوان یک ابرقدرت ظهور کرد. این کشور که از صحنه درگیریها به دور بود، توانست جایگزینی برای قدرتهای استعماری شود. تنها کشوری که قدرت نظامیاش در موازات با آمریکا رشد کرد، شوروی سابق بود. هرچند که دیری نپائید در اوایل دهه 1990 این کشور از هم فروپاشید. از آن پس، آمریکا داعیهدار رهبری جهان و علمدار نظم نوین جهانی است. موضوعی که در دو دهه گذشته فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. چرا که امروزه آمریکا در شرایطی به سر میبرد که توان مدیریتی و تأثیرگذاری آن به شدت مورد تردید قرار گرفته است.
در واقع پیش از این گفته میشد که هیچ بحران و مسئله جهانی بدون دخالت آمریکا قابل حل نمیباشد و آمریکا در شورای امنیت حرف اول و آخر را میزند و هر ارادهای که میکرد همان اتفاق میافتاد. اما برآیند تغییر و تحولات جهانی نشان از افول آمریکا دارد، که در این نوشتار به دلایل آن پرداخته میشود.
1- شکست آمریکا در عراق و افغانستان
از سال 2003 و لشکرکشی آمریکا به خاک عراق که با دروغ پردازیهای ساختگی انجام گرفت و سپس حضور در افغانستان و جنایتهایی که در ابوغریب، بگرام و گوانتانامو به وجود آمد، حیثیت و اعتبار آمریکا در جهان از بین رفت و چهرهاش مخدوش شد. چرا که مجبور شد خاک عراق را مفتضحانه ترک نماید و بسیاری از برنامهها و استراتژیهای آمریکا در عراق نقش برآب شد. در مجموع سیاستهای بعد از جنگ عراق و افغانستان، ضعف آمریکا را عیان ساخته است.
2- شکست در مواجهه با بیداری اسلامی
بسیاری از حرکتهای انقلابی و استبدادستیز در کشورهای منطقه غرب آسیا، منجر به نابودی سرکردگان و حکام وابسته به غرب شد. آمریکا در برخورد با این خیزشهای مردمی در شمال آفریقا و غرب آسیا، مواضع متناقض و منفعلانه اتخاذ نمود و این پارادوکسها در نحوه برخورد با انقلابیون و حکام وابسته، به حیثیت آمریکا لطمات فراوانی وارد نمود و جایگاه این قدرت در افکار عمومی، در معرض استهزاء قرار گرفت.
3- شکست تاریخی آمریکا در تقابل با ایران
امروزه مقامات آمریکایی در مقابل جمهوری اسلامی ایران تن به یک شکست تاریخی دادهاند. رفتار و گفتارهای متضاد و متعارضی که این روزها از سران آمریکا سر میزند ناشی از ضعف درونی آنهاست. به طوری که احساس میشود نبض این نوع حرف زدنها و رفتارهای سیاسی در جایی دیگر است. واکنش به توافق ژنو نمونه بارز این ضعفهاست. چرا که ادبیات متعارض سران آمریکا، چون «غنیسازی را به رسمیت نشناختهاند»، «تمام گزینهها بر روی میز همچنان باقی است» و «ما ایران را از دسترسی به سلاح هستهای عقب راندیم» نمونه هایی از این تناقضات و شکست در مقابل جمهوری اسلامی است.
4- ناکامی سیاستهای واشنگتن در بحران سوریه
بحران سوره وارد سال سوم خود شده است و سه محور غربی، عربی و عبری از هرگونه تلاش برای شکست بشار اسد فروگذار نکرده است. حتی به بهانه شیمیائی درصدد حمله نظامی به این کشور برآمدند. اما با پایمردی و سیاستهای محور مقاومت، شکست سنگینی را پذیرا شدند. بر همین اساس در نشست ژنو 2 که در سوئیس برگزار شد با فشارهای مضاعف آمریکا و وابستههای آنها، دعوت از ایران برای حضور در این نشست پس گرفته شد و این نشانه ضعف و شکست آمریکا در اعمال سیاستهایش در سوریه است.
5- وابستگی و انفعال در مقابل صهیونیستها
رفتارها و گفتارهای متعارض که این روزها از سران آمریکا سر میزند ناشی از یک ضعف درونی و وابستگی آنها به صهیونیستها میباشد. چرا که بسیاری از مقامات این کشور تلاش میکنند تا خود را با آواهای صهیونیستها هماهنگ کنند. در واقع سیاستمداران آمریکا تبدیل به عروسک خیمه شب بازی شدهاند که توسط صهیونیستها گردانده میشوند. نمونه بارز آن اقدامات و موانع متناقض توافق نامه ژنو است. چرا که رفتارها و گفتارهای آنان یک حقیقت را بیان میکنند که منشأ واحدی دارد و آن سست شدن انسجام در بافت قدرت آمریکاست که به مرور زمان به مرحله فروپاشی نزدیکتر خواهد شد.
6- تغییر موضع جهان نسبت به هژمونی آمریکا
طی یک دهه گذشته، برآیند عملکرد آمریکا حاکی از این دارد که هر قدمی در موضوعات جهانی بر میدارد، اعتبار و جایگاه خود را به شدت زیر سئوال میبرد و تغییر نگرش در اعتماد عمومی را دامن میزند. به طور مثال ولیعهد بحرین اذعان میکند که «موضع اخیر آمریکا در برابر نزاعهای موجود در منطقه باعث شده برخی از کشورها هم اکنون درباره تکیه بر غرب برای حمایت از منافع خود ابراز تردید بکنند و روسها ثابت کردهاند که دوستان مورد اعتمادی هستند». همچنین روزنامه واشنگتن پست مینویسد که «در عراق، جایی که آمریکا بییش از یک تریلیون دلار هزینه کرد و جان هزاران نفر گرفته شده، دولت اکنون نزدیک به ایران است». در افغانستان هم که آمریکا تلاشهای بسیاری انجام داد، حامد کرزای، رئیس جمهور این کشور از آمریکا فاصله گرفته و در مقابل آنها ایستاد.
7- جایگزینی قدرتهای نوظهور
بعد از فروپاشی بلوک شرق، برخی از کشورها چون روسیه، چین، اتحادیه اروپا و ژاپن توانستهاند به میزانی از رشد و توسعه دست یابند که رقبای جدی در جامعه بینالملل برای آمریکا محسوب شوند. حتی در بسیاری از عرصهها، یکهتازی و تاخت و تاز آمریکا تحت الشعاع قرار گرفته و محدود شده است. همچنین در برخی از عرصههای علم و فنآوری، توان رقابت از آمریکا گرفته شده است.
به هر تقدیر، موارد بسیاری از مشکلات و بحرانهای اقتصادی در این کشور وجود دارد که نشان از قدرت رو به افول آمریکا دارد و در نهایت این کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به پایان تاریخ خود نزدیک میشود.
انتهای پیام/
منبع : صب توس