روزهای افغانستان
افغانستان سرزمینی است که در طول چند دهه اخیر روی آرامش ندیده و جنگ و ناامنی با سرنوشت این کشور عجین شده است. بررسی کارنامه این روزهای افغانستان نشان میدهد که ابعاد جدیدی از بحران در حال شکل گیری در این کشور است که برخی آن را زمینه ساز ابهامات بیشتر در سرنوشت این کشور میدانند. در جدیدترین تحولات امنیتی این کشور، پس از افزایش حملات طالبان به ولایت هلمند در جنوب افغانستان، شهرستان «سنگین» در این ولایت سقوط کرد و شهرستان «گرشک» این ولایت نیز در آستانه سقوط قرار دارد.
هر چند که محافل رسانهای غربی تلاش دارند تا ضعف دولت مرکزی و حتی تقابل میان طالبان و داعش را زمینهساز تشدید تحرکات طالبان معرفی نمایند اما یک نکته مهم در ورای این تحولات مشاهده میشود و آن نقش کشورهای غربی است.
سلطه طالبان بر بسیاری از مناطق در حالی صورت میگیرد که نیروهای آمریکایی و انگلیسی به بهانه امنیت دوباره در وضعیت عملیاتی قرار گرفته اما اقدامی برای مقابله با این وضعیت صورت نمیدهند. وزارت دفاع انگلیس گفته است یک گروه از پرسنل نظامی این کشور را به استان هلمند افغانستان اعزام کرد.
هر چند که غربیها ادعا دارند که به دنبال برقراری ثبات در این کشور هستند اما نوع رفتار آنان بویژه عدم مقابله آنان با طالبان این سناریو را ایجاد کرده که غربیها با ادعای مقابله طالبان با داعش در حال افزایش حوزه قلمرو آنان هستند که نتیجه آن تجزیه افغانستان در قالب فدرالی است.
طرح تجزیه افغانستان در قالب طرح سی انگلیس و طرح ژنرال پترائوس فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در افغانستان اجرا میشود. این سناریو زمانی تقویت میشود که کشورهای غربی به شدت طرح خط لوله گاز تاپی که از ترکمنستان آغاز و پس از افغانستان و پاکستان به سمت کشورهای غربی میرود را پیگیری میکنند. تحقق این طرح با چالشی به نام امنیت مواجه است. با توجه به جایگاه طالبان این سناریو مطرح است که غربیها با واگذاری بخشهایی از افغانستان به دنبال جلب رضایت طالبان برای تامین امنیت این طرح باشند. البته اقدام غرب به همین جا ختم نمیشود و آنان به دنبال الگو سازی از افغانستان برای سایر کشورها هستند.
آمریکا به صورت آرام در حال تجزیه افغانستان و واگذاری بخشهایی از آن به طالبان است تا در مرحله بعدی از این الگو برای تجزیه عراق و تجزیه سوریه در قالب تشکیل ساختار قومی و دینی تکرار نماید. به عبارتی غرب در حال استفاده دوباره از طالبان برای رسیدن به اهداف سلطهگرایانه است در حالی که در ظاهر ادعای مقابله با آنان را مطرح میسازند.