سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دکتر محمدجواد ظریف از زندگی شخصی و فرزندانش می گوید!

از زمان روی کار آمدن دولت روحانی تاکنون، قطعا هیچ یک از وزیران کابینه به اندازه محمدجواد ظریف در معرض توجه رسانه‌ها نبوده‌اند؛ وزیر پنجاه‌وپنج ساله‌ای که در ابتدای فعالیت، بیشتر به دلیل فیسبوک‌گردی و ریش پروفسوری‌اش در معرض انتقاد بود اما اکنون با وجود این‌که نه ریش پروفسوری دارد و نه در فیسبوک مطلب می‌نویسد باز هم در معرض انتقاد است

دکتر محمدجواد ظریف از زندگی شخصی و فرزندانش می گوید!

 از زمان روی کار آمدن دولت روحانی تاکنون، قطعا هیچ یک از وزیران کابینه به اندازه محمدجواد ظریف در معرض توجه رسانه‌ها نبوده‌اند؛ وزیر پنجاه‌وپنج ساله‌ای که در ابتدای فعالیت، بیشتر به دلیل فیسبوک‌گردی و ریش پروفسوری‌اش در معرض انتقاد بود اما اکنون با وجود این‌که نه ریش پروفسوری دارد و نه در فیسبوک مطلب می‌نویسد باز هم در معرض انتقاد است.

 
انتقادات فعلی، بیشتر به موضوعی برمی گردد که اتفاقا در همان موضوع، ظریف از حمایت های فراوانی هم برخوردار است. این موضوع، چیزی نیست بجز مذاکرات هسته ای که البته از زمان آغاز به کار دولت یازدهم با رویکرد متفاوتی دنبال شده و وزیران خارجه ایران و آمریکا، دو دشمن دیرین را به دفعات پشت یک میز نشانده تا سنگ هایشان را با هم وا بکنند. آنچه در این میان بیش از هر چیزی تیغ منتقدان را تیزتر کرد عکس هایی بود که چند هفته قبل از پیاده روی ظریف و جان کری در ژنو منتشر شد و اگرچه آن طور که محمدجواد ظریف در این گفت وگو تشریح کرده، هیچ ایده طراحی شده ای پشت این ماجرا قرار نداشته اما خیلی ها در داخل، این حرکت وزیر خارجه را تحمل نکردند و به قول معروف با غلتک از روی او رد شدند.

البته ظریف، این مسائل و انتقادات تند و تیز دیگران را طبیعت کارش می داند و تنها بر این موضوع تاکید می کند که همه باید روزی در قبال کردار و گفتارمان پاسخگو باشیم. ماجرای مصاحبه ما با وزیر هم به سفر اخیری که با وزارت خارجه به جمهوری آذربایجان و بلاروس داشتیم مربوط است. صبح روز دوم سفر، وزیر به همراه همراهانش در رستوران هتل مشغول صرف صبحانه بود. از او خواستم تا در مسیر بازگشت در هواپیما، فرصتی دهد تا مصاحبه ای داشته باشیم. او هم پذیرفت و با لحنی دوستانه گفت: با آقای حسینی (مشاور وزیر و معاون دیپلماسی رسانه ای وزارت امورخارجه) هماهنگ کنید که در هواپیما در همان ابتدای پرواز و قبل از این که خوابم بگیرد به من یادآوری کند. طبق همین فرمول، جلو رفتیم و وقتی هواپیما، مینسک را به مقصد تهران ترک کرد و مدتی از بلند شدن هواپیما گذشت، با وزیر خارجه کشورمان به گفت وگو نشستم. پتو را روی پاهایش انداخته بود و از چهره خسته اش مشخص بود برای خوابیدن لحظه شماری می کند اما با خوشرویی، سوالات را پاسخ گفت. سوالاتی که بخش عمده آن به خودش و خانواده اش ارتباط داشت.

زندگی به این شکل سخت نیست؟ دائم در سفر و حضور در جلسات دیپلماتیک و دیدارهای رسمی؟

خسته کننده که حتما هست ولی خب زندگی ای که ما به عنوان یک دیپلمات انتخاب کردیم علی القاعده همین است. درست است که من، شش سالی (پیش از وزارت) فرصت داشتم که بیشتر به مطالعاتم برسم و تدریس کنم و مقداری به خانواده برسم ولی خب این زندگی، زندگی طبیعی یک دیپلمات است. هیچ منتی هم به کسی نیست. کاری است که باید انجام دهیم و داریم انجام می دهیم.

معمولا در یک ماه، چند روزش را در سفر می گذرانید؟

بستگی دارد. البته وقتی تهران باشم هم خیلی فرقی با سفر نمی کند. ولی شاید ماهی 15 روز را در سفر باشم.

طبیعتا در این 15 روز که اصلا منزل نیستید. وقتی که تهران هستید چقدر فرصت می کنید برای خانواده وقت بگذارید؟

من تمام وقت غیر کاری ام را در منزل هستم. یعنی کار دیگری غیر از کار و خانه، ندارم. من هر وقت که اداره نباشم در منزلم. البته دنیا طوری شده است که شما بخش زیادی از کارهایتان را هم می توانید در منزل انجام دهید؛ من از صبح ساعت چهار و نیم، پنج که بلند می شوم کامپیوترم روشن است، خبرها را می خوانم و ایمیل هایم را جواب می دهم. من اگر یک روز از صبح تا بعدازظهر، ایمیل هایم را چک نکنم شاید در حدود 160 تا 170 ایمیل برایم بیاید و جمع شود. خب من معمولا این 170 ایمیل را در خانه جواب می دهم. یعنی یا صبح زود می نشینم پای این کارها یا بعدازظهر. خیلی دوست ندارم تا دیروقت در اداره باشم. دوست دارم ساعت هفت صبح که به اداره می روم، ساعت هفت و هشت شب هم برگردم خانه و کارهای باقیمانده را در خانه انجام دهم.

همسرتان شاغل هستند؟

خیر.

در منزل چه فعالیت هایی دارند؟

خیلی در منزل هم نیستند. خانم بنده در جلسات بانوان صحبت می کنند و در فعالیت های همسران دیپلمات ها هم شرکت می کنند.

در مصاحبه ای گفته بودید که یک دختر و یک پسر دارید که هر دو ازدواج کرده اند. در مورد فرزندانتان توضیح می دهید؟

بله فرزندان من، یکی 10 سال و دیگری 11 سال است که ازدواج کرده اند و رفته اند سر زندگی شان.

ایران هستند؟

بله ایران هستند الحمدلله.

هر دو تهران اند؟

بله هردو تهران اند.

نوه هم دارید؟

نه متاسفانه. بچه های من تنبلی کرده اند و با وجود این که ده، یازده سال است زن و شوهر دارند هنوز ما را مفتخر به داشتن نوه نکرده اند.

از سفر که بر می گردید برای همسر و فرزندانتان سوغات می برید؟

من از تهران که بیرون می روم، کی فرصت می کنم بروم مغازه که بتوانم سوغات بخرم؟!