سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معنای بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است. نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند. برخى از اهل معرفت مى‏گویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مى‏یابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس». میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:

1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کنند، کارى انجام نمی‌دهند. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمی‌شود. اما نور باطن همه نقص‌هاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف و تمام دردهاى او را درمان می‌کند.

2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مى‏بیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام «بصیرت»، که تا آن "نور استعدادى" از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.

راه تحصیل بصیرت

براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت. مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که "حجاب دیدگان دل" را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى دهد. شاید بتوان راه‌های زیر را برای دریافت صحیح بصیرت پیشنهاد نمود:

1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهی‌ها و جبران حق اللَّه و حق النّاس است.

2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: «مَنْ ذکر اللَّه استبصر؛ هر کسى به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد».

3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت و بینایى است. على(ع) مى فرماید:«جاور العلماء تستبصر؛ با دانایان بنشین تا آگاهى یابى».

4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود، فوراً نمی‌پذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل و اندیشه‌اش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.

5. زهد: عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.

6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى از الهامات غیبى مى‏شود.

درجات و مراتب بصیرت

بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبه‌اى است که ائمه(ع) دارند. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پرده‌ها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمی‏شود». اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز می‌توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با «چشم دل» ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم «یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض». همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیت‌ها را که با چشم نمی‌توان دید، با بصیرت مشاهده مى‌کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مى‌کند، چنان که قرآن مى فرماید: «کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین».

 

آثار بصیرت

 در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بنده‌اى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى‌نگرد و چون خدا بخواهد در حق بنده‌اى نیکى کند، دو چشم دلش را مى‌گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.

از شمار انسان‌هاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: "چگونه‏اى و در چه حالى؟" عرض کرد: "مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: "علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟" عرض کرد: "زهد و کناره‏گیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجه‏اى از بصیرت و بینایى رسیده‏ام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مى‏نگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش می‏شنوم". پیامبر فرمود: "بنده‏اى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شده‏اى پس آن را حفظ کن".

این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مى‌شود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگی‌ها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن، پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.

بصیرت از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی)

مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) دارای منظومة فکری فرهنگی منسجمی هستند که دارای یک دال مرکزی حول محور «اسلام خالص جامع‌نگر» است. در منظومة فکری معظم‌له سه نظام بینشی، منشی و کنشی وجود دارد که با شناخت این منظومه‌ها می‌توانیم نسبت به اندیشة عالی‌ترین رهبر جهان تشیع شناخت کافی پیدا کنیم و بی‌تردید این شناخت در نحوة تفکر، تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و انجام وظیفة ما بسیار مؤثر خواهد بود. 

 نیک می‌دانیم که نظام اسلامی ما بر اساس نظام ولایی تمرکز و شکل یافته است پس باید اجزا و عناصر فکری رهبری معظم انقلاب اسلامی را بشناسیم. مقولاتی مانند  بصیرت خواص و عوام، تهاجم فرهنگی، مهندسی فرهنگی، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، تحول در علوم انسانی، مردم‌سالاری دینی و ... برای اولین بار توسط ایشان مطرح شده و معظم‌له معتقدند این موارد جزء اصول نظام فکری جمهوری اسلامی ایران است و دقیقا آسیب جدی موجود در کشور که همان «عدم شناخت نظام‌مند افکار رهبری» است همین‌جا رخ می‌نماید.

حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به دلیل ارتباط با افراد و جریان‌‌های مختلف فکری از اندیشه‌ای جامع، کاربردی و عینی برخوردارند و تاکنون هیچ‌گاه از مبانی اصلی دور نشده‌اند و همان‌گونه که اشاره شد «مرکزیت فکری رهبری، اسلام خالص جامع‌نگر است» و به شدت از «التقاط» پرهیز دارند. همین منظومه در افکار حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) و علامه طباطبایی دیده می‌شود اما به دلیل تخصص تاریخی رهبری نسبت به تاریخ ایران، جهان، ائمه علیهم‌السلام و ... منظومة فکری ایشان با دیگران، تفاوت‌های آشکاری دارد و از همین‌جاست که مقولات عمیقی هم‌چون بصیرت در دیدگاه معظم‌له جایگاه خاصی پیدا می‌کند. جهانیان و من‌جمله جهان اسلام و ایران عزیز، اوج این بصیرت را به زیبایی و روشنی در کنترل فتنة 1388 و جذب حداکثری ایشان به دلیل وجود بعد تقوا و خدامحوری، انصاف و اعتدال در داوری نسبت به دیگران و ... در قضاوت و رفتار اجتماعی ایشان دیدند.