گفتمان مقاومت؛ واقعیت یا رؤیا ( فسمت اول)
با حضور آقایان دکتر دهقانی فیروزآبادی و صادق الحسینی بررسی شد:
گفتمان مقاومت؛ واقعیت یا رؤیا

این شرایط عجیب و پیچیده، حاصل پایداری گفتمان مقاومت در مقابله با نظام سلطه است؛ مقابلهای که گاهی برخی افراد در داخل کشور نیز آن را غیر ضروری دانستند و حتی به زبان آوردند که ما باید واقعبین باشیم و رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت بشناسیم. اکنون اما این مقاومت است که واقعیت را رقم میزند.
برای بررسی مؤلفهها، آثار و کارویژهی گفتمان مقاومت، نشستی را با حضور آقایان دکتر دهقانی فیروزآبادی -استادتمام روابط بینالملل و رئیس دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی- و صادق الحسینی -کارشناس برجستهی خاورمیانه و خط مقاومت- تشکیل دادیم با عنوان «گفتمان مقاومت؛ واقعیت یا رؤیا». بخش نخست این نشست که در دفتر پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR انجام گرفت، به قرار زیر است:

دکتر دهقانیفیروزآبادی: انقلاب اسلامی یک تحول سیاسی-اجتماعی بود که در سال 1357 اتفاق افتاد، اما مهمتر از این تحول سیاسی و اجتماعی، گفتمان انقلاب اسلامی بوده است. ما اگر صحبت از انقلاب اسلامی میکنیم، تنها منظورمان انقلاب 1357 نیست، بلکه از گفتمانی سخن میگوییم که انقلاب اسلامی آن را ایجاد کرده است. اگر گفتمان لیبرالیسم و کمونیسم را دو گفتمان دیگر در نظر بگیریم، گفتمان انقلاب اسلامی غیر از این دو بوده است.
پیش از هر چیز، نخست باید ببینیم گفتمان مقاومت چیست و گفتمان مقابلش کدام است و اینها چه نسبتی با هم پیدا میکنند؟ ما اگر گفتمان مقاومت را در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی بپذیریم -که به نظرم واقعیتی است که در مقابل دیگر گفتمانها قرار میگیرد- و اگر بحث گفتمانی بکنیم، در یک میدان معارضهی گفتمانی قرار گرفتهایم که هر گفتمانی، پادگفتمانی دارد. پس گفتمان مقاومت پادگفتمانهای متفاوتی دارد که میتواند لیبرالیسم یا کمونیسم باشد. حال به عناصر این گفتمان مقاومت اشاره میکنم و نسبتش را با آن دو گفتمان دیگر میسنجم. [صوت بخشی از این نشست]
اگر بخواهیم بر اساس بحثهای گفتمانی طرح موضوع کنیم، عناصر و مؤلفههای گفتمان مقاومت را میتوان در دو دسته طبقهبندی کرد؛ یک بخش نفی یا سلبی است و بخش دیگر اثباتی و ایجابی. در مرکز بُعد سلبی گفتمان مقاومت، سلطهستیزی قرار دارد. یعنی مهمترین عنصر سلبی گفتمان مقاومت، نفی سلطه و سلطهستیزی است و دوم، نفی استکبار و استبدادستیزی است. انقلاب اسلامی یک بُعد مهمش نفی استبداد بود. ما میگوییم انقلاب برای مستضعفین است، ولی خوب میدانید بر اساس آموزههای اسلام باید با استضعاف هم مبارزه کنیم و آن را از بین ببریم. نه این که با مستضعفین ستیزه کنیم. برای این که اگر آن وضعیت استضعاف به نوعی از بین برود، نفی تبعیض و خشونت ساختاری در نظام بینالملل، نفی توسعهطلبی و زیادهخواهی و تجاوزطلبی در روابط بینالملل نیز باز به بُعد سَلبی گفتمان مقاومت برمیگردد.
اما مهمترین وجوه اثباتی و ایجابی گفتمان مقاومت که در مرکز این گفتمان قرار دارد، عبارت است از عدالتخواهی و حقطلبی، اسلامخواهی، صلحطلبی، عزتطلبی و اقتدار، استقلالطلبی، آزادیخواهی، معنویتگرایی، حکمت و عقلانیتگرایی، مصلحتگرایی و آرمانگرایی و واقعبینی. به هر جهت، مؤلفههای مذکور گفتمان مقاومت را به عناون یک نوع گفتمان آرمانگرایی و واقعبینانه مطرح میکند، زیرا آرمانهایی در این گفتمان هست و همزمان به یک واقعیتهایی هم توجه میشود.
اگر اینها را عناصر گفتمان مقاومت بدانیم، در مقابلش گفتمان سلطه نیز هست. پس این که در برابر چه چیزی مقاومت میکنیم، آن گفتمان سلطه است. حالا کانون گفتمان سلطه چیست؟ همانطور که خودش میرساند، در کانونش سلطهگری و نظام سلطه است. اگر بخواهیم اصطلاح قرآنی استکبار را به کار بگیریم، زیادهخواهی، توسعهطلبی، نابرابری و بیعدالتی، تبعیض و خشونت ساختاری و استانداردهای دوگانهی ظلم و زور را در در درون خود دارد. پس گفتمان مقاومت به عنوان پادگفتمان، سلطه را در برابر خودش دارد و در کانونش سلطه است. همچنین متعلقات نظام سلطه؛ اعم از لیبرالیسم و کمونیسم نیز در درون آن وجود دارد. عنصر اساسی و شعار اصلی انقلاب اسلامی ایران و گفتمان مقاومت «نه شرقی و نه غربی» است. معنی ظاهری «نه شرقی نه غربی» نفی سلطهی شرق و غرب و رابطه با آنان است، ولی بیشتر به معنی نفی گفتمان این دو است؛ یعنی نفی گفتمان لیبرالیسم و نفی گفتمان کمونیسم. بهخصوص در آن زمان چون نظام حاکم دوقطبی بود، پس هر دو را میخواستند نفی کنند و هر دو فشار میآوردند. بنابراین آن زمان مقاومت، هم در مقابل قطب کمونیسم و هم لیبرالیسم مطرح بود. حالا اما نظام تکقطبی شده و یک قدرت مانده و در لیبرالیسم تجلی پیدا کرده است، یعنی نظام سلطه که الان سردمدارش آمریکا است و گفتمانش هم لیبرالیسم است.
به هر روی، اگر بخواهیم هندسی بحث کنیم، این مقاومت و معارضه به صورت یک مثلث بود؛ گفتمان مقاومت یا انقلاب اسلامی ایران، کمونیسم و لیبرالیسم. الان اما یک ضلع این مثلث از بین رفته است و معارضه به صورت خط درآمده است. یعنی ما الان مستقیم در برابر گفتمان لیبرالیسم ایستادهایم که رأسش آمریکا است.


امام برای نخستین بار دین را با سیاست یکی دانستند. لذا حرکتی عمومی شکل گرفت که امام همراه با مردم حرکت کرد و مبانی معرفتی حکومت اسلامی را پیریزی نمود. آن وقت دیدیم بعضی نظراتی که پیرو این تفکر پدید آمد، بسیار متفاوت بود. در زمانی که تقریباً تمام علما مبارزه با اسرائیل را زیر لوای یک فرد غیر صالح جایز نمیدانستند، حضرت امام گفتند ما اول باید حکومت مستبدها را بیاوریم پایین و با استعمار بجنگیم و تنها امام فتوا دادند که جایز است بروید زیر لوای همان جنبش آزادیبخش فلسطین و بجنگید علیه اسرائیل به نفع فلسطینیها. [صوت بخشی از این نشست]
این یک تحول مفهومی اساسی در اسلامی ایجاد نمود که ما به آن عمل میکردیم. من عنوان این را گذاشتهام اسلام مساوی با زندگی. قبلاً این گونه نبود و اسلام مساوی بود با مرگ و خواندن فاتحه در قبرستانها. قبلاً اسلام منزوی بود؛ اسلامی که به فرد میگفت به مسجد برو و نمازت را بخوان و مدرسه و رادیو را حرام اعلام میکرد. امام اما استفاده از دستاوردهای مدرنیته را حرام نمیدانست. من در نجف خدمت امام رسیدم و ایشان نهتنها این دستاوردها را حرام ندانست، بلکه میگفت باید بروید مطلع شوید که اینها چیست. کشف کنید تا نظریهی خاص خودمان را دربیاوریم.
در زمان حضرت امام خمینی رحمهالله وقتی کشورهای اروپایی سفرای خود را در پی اعلام حکم ارتداد سلمان رشدی از ایران فراخواندند، امام گفتند بگذارید بروند، ما به اینها احتیاج نداریم و مجبور خواهند شد برگردند و سرشان هم پایین است و اذعان خواهند کرد که حق با ماست. چند هفته بیشتر نگذشته بود که دیدیم همانها در کشورهای عربی به دنبال واسطه میگشتند و هنوز خوب یادم مانده است که دستهجمعی همهشان به زمین نگاه میکردند. این کجای محاسبات معمولی دنیا غیر از این فلسفهی جدید مقاومت و بر اساس ایمان و عشق به غیب امکان دارد؟ الان 14 آکادمی نظامی جهان، آموزههای جنگ 33 روزه را تدریس میکنند که چگونه یک عدهای قلیل بر پنجمین ارتش جهان غلبه میکنند؟ میخواهند «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّـه» را ترجمه کنند و ببینند که چیست؟
بنابراین اگر ما صبر داشته باشیم و شتابزدگی از خودمان نشان ندهیم، به این پیروزیها خواهیم رسید. آیتالله خامنهای گفتهاند که منظور از صبر، صبر همراه با حرکت در راستای رسیدن به هدف و تحمل مشکلات این راه است و نه صبر منفعلانه.