سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتمان مقاومت؛ واقعیت یا رؤیا (قسمت دوم)

با حضور آقایان دکتر دهقانی فیروزآبادی و صادق الحسینی بررسی شد:

گفتمان مقاومت؛ واقعیت یا رؤیا

آیا گفتمان مقاومت در روابط بین‌الملل ما‌به‌ازای تئوریک دارد؟ آیا اندشمندان شاخصی در این زمینه به تحقیق و ارائه‌ی نظر و نظریه پرداخته‌اند؟ آیا این ادبیات توانسته در بحث آکادمیک بین‌المللی در ایران و جهان جایی برای خودش باز کند؟
دکتر دهقانی‌فیروزآبادی: در حوزه‌ی گفتمان روابط بین‌الملل، ما یک نظریه یا گفتمانی تحت عنوان گفتمان مقاومت نداریم، اما آن طور هم نیست که اصلاً در حوزه‌ی روابط بین‌الملل هیچ نظریه‌ای نباشد که به نوعی شباهت و قرابت با بحث مقاومت نداشته باشد. البته پیش از این که تطبیق کنم، این را باید بگویم که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب منحصر به فرد است و گفتمان انقلاب اسلامی یک گفتمان انحصاری است. اگر هم قرار باشد در روابط بین‌الملل تئوریزه شود، خودمان باید در جهت تئوریزه کردنش بکوشیم. به‌خصوص که این گفتمان در مقابل گفتمان غالب قرار می‌گیرد.

امروز ما در روابط بین‌الملل گفتمان‌ها و نظریه‌هایی داریم که شباهت‌هایی با گفتمان مقاومت یا بعضی از عناصرش پیدا می‌کند که به آنها اشاره می‌کنم: نخست استعمارزدایی است که آقای حسینی هم اشاره کردند. یعنی مقاومت در مقابل استعمار به عنوان یک پدیده‌ی بین‌المللی که از اروپا شروع می‌شود و جهان اسلام هم درگیر آن بوده است. دوم جهان سوم‌گرایی است. شعار «نه شرقی نه غربی» که از ابتدای انقلاب اسلامی در ایران مطرح شد و شعار محوری جنبش عدم تعهد -عدم تعهد به دو قطب ابرقدرت- هم بوده است، منتهی ما می‌دانیم که گفتمان مقاومت فراتر از این است. بعضی از عناصر و اندیشه‌هایی که در گفتمان مقاومت بوده، در جهان سوم گرایی است؛ مثل استقلال‌خواهی، آزادی‌طلبی، برابری‌طلبی و ...

سومین گفتمان، گفتمان پسااستعمارگرایی است که اظهار می‌کند آیا در روابط بین‌الملل رهایی از استعمار کفایت می‌کند یا نه؟ آیا این استعمار به نوعی استمرار پیدا می‌کند و چگونه باید در مقابل آن مقاومت و مقابله کرد؟ این سه، یعنی استعمارزدایی، جهان‌سوم‌گرایی و پسااستعمارگرایی به نوعی سه موج در روابط بین‌الملل هستند. موج اول تلاشی برای کسب استقلال سیاسی و حقوقی بوده است که این می‌شود همان استعمارزدایی؛ یعنی مبارزات آزادی‌خواهی و آزادی‌بخشی. بعدها که این استعمار تمام می‌شود و به دوران استعمار نو می‌رسیم، می‌گویند کشورها استقلال سیاسی و حقوقی به دست می‌آورند، ولی استعمار از در دیگری وارد می‌شود که بیشتر استعمار اقتصادی است. یعنی موج دوم، مبارزه و مقاومت برای کسب برابری اقتصادی است که در جهان‌سوم‌گرایی و جنبش عدم تعهد وجود دارد. یعنی کشورهایی در جهان سوم پیدا شدند که دنبال یک نوع نظم اقتصادی متمایزی بودند که اگر با آن اولی جمع کنید، می‌شود تلاش برای یک نظم سیاسی-اقتصادی فرااستعماری.
دکتر دهقانی: اگر بخواهیم هندسی بحث کنیم، این مقاومت و معارضه به صورت یک مثلث بود؛ گفتمان مقاومت یا انقلاب اسلامی ایران، کمونیسم و لیبرالیسم. الان اما یک ضلع این مثلث از بین رفته است و معارضه به صورت خط درآمده است. یعنی ما الان مستقیم در برابر گفتمان لیبرالیسم ایستاده‌ایم که رأسش آمریکا است.

موج سوم مبارزه برای کسب استقلال فرهنگی است که حتی در ادبیات روابط بین‌الملل هم رایج است. مشخصاً هدلی بول به عنوان یک نظریه‌پرداز غربی می‌گوید: سه موج شورش علیه غرب در نظام بین‌الملل بوده که موج سومش مبارزه و مقاومت برای کسب استقلال فرهنگی است. یعنی مقابله با استعمار فرانوین. در انقلاب اسلامی هر سه این‌ها هست، اما تکیه بر موج سوم وجه ممیزه‌ی انقلاب اسلامی است که ما می‌خواهیم گفتمان فرهنگی جدید و یک نوع شیوه‌ی زندگی جدیدی را به بشریت ارائه دهیم.

چهارم اصطلاح «تجدید نظر طلبی» است. این اصطلاح را به کشورها و بازیگرانی اطلاق می‌کنند که نظم حاکم سلطه را نمی‌پذیرند. البته از نگاه گفتمان غالب، تجدید نظر طلبی بار منفی دارد، ولی یکی از شاخص‌های گفتمان مقاومت همانا تغییر نظم موجود است. یعنی ما نظم موجود را ناعادلانه می‌دانیم و می‌خواهیم آن را تغییر دهیم. پنجمین نظریه که به نوعی به بحث‌های مقاومت نزدیک می‌شود، نظریه‌ی وابستگی است. البته این نظریه هویت چپ دارد. یعنی در جهان سوم نظریه‌های وابستگی در مقابل سرمایه‌داری و لیبرالیسم اقتصادی و کاپیتالیسم هستند. ششمین نظریه نشأت‌گرفته از مکاتب انتقادی است که خاستگاه تئوریک دیگری دارد، اما با گفتمان مقاومت قرابت پیدا می‌کند و هر دو به نظم موجود نقد دارند. البته این دیدگاه هم خاستگاه چپ دارد.

لذا این‌گونه نیست که گفتمان مقاومت با آن تعریفی که ما کردیم -یعنی مقاومت در برابر سلطه- هیچ ما‌به‌ازای تئوریکی در روابط بین‌الملل نداشته باشد، اما گفتمان مقاومت نیست، زیرا مهم‌ترین تفاوت گفتمان‌های مطروحه با گفتمان مقاومت این است که همه‌ی آنها ذیل انسان‌گرایی تعریف می‌شوند. بنابراین ما از لحاظ تئوریک هیچ نسبتی با آنها نداریم، زیرا نظریات پست‌مدرنیسم، انتقادی و غیره همگی سکولار هستند و نقشی برای خدا در روابط بین‌الملل قائل نیستند. در صورتی است که مهم‌ترین ویژگی هستی‌شناسی ما عبارت از خدامحوری است و کانون هستی‌شناسی ما خدا است.

در بخش دوم این نشست، بیداری اسلامی و گفتمان مقاومت، پادگفتمان‌سازی نظام سلطه و آرمان‌گرایی همراه با واقع‌بینی در عرصه‌ی بین‌الملل مورد بررسی قرار می‌گیرد.